، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 7 روز سن داره

آرمان

آرمان در دهمين ماه تولدش

اما بگويم از شازده كوچولوي خانه ما وروجك خانه ما اين روزها كه مي رود دهمين ماه تولدش را به پايان برساند به شيريني باقلوا شده است. ديگر بغل نمي خواهد اصلا و ابدا. به جايش مي خواهد آزاد و رها مبل و ديوار را بگيرد و راه برود، در كمدها را باز كند و محتواتشان را بيرون بريزد. به محض اينكه مادر اسباب بازي هايش را در سبدشان ريخت خود را رسانده و دوباره آن ها را بيرون بريزد. اولين سرماخوردگي اساسي عمرش را تجربه مي كند. دندان بالايي اش درآمده و 3 دندانه شده است. به محض ديدن سيني و بشقاب غذاي بزرگترها هر جا كه باشد خودش را رسانده و دست به سوي آن دراز مي كند. سحرخيز ست و ساعت 6:45 به اتفاق مادرش راهي مهدكودك مي شود. خاله حميده مهربان از او ...
18 آبان 1392

سلامتي نعمتي كه قدرش را نمي دانيم

پسرك عزيزتر از جانم بسياري اوقات در زندگي ما آدم ها پيش مي آيد كه نعمت هايي كه در اختيارمان هست به چشممان ديگر نعمت نيست. به سبب تكرارشان عادي و بي ارزش شده اند. فراموش كرده ايم كه تا چه اندازه مهم و با ارزشند. اين طور تصور مي كنيم كه پيش فرض زندگيمان مثل پيش فرض متغيرها در برنامه هاي كامپيوتري، همينطور سالم و سلامت و برخوردار از آن ها تعريف شده است. نه..........اين چنين نيست. همين كه مي توانيم نفس بكشيم راه برويم بايستيم حرف بزنيم گوش بدهيم و و و خيلي چيزهاي ديگر نعماتي هستند كه به سادگي از كنارشان مي گذريم و زماني متوجه اهميت شان خواهيم شد كه ديگر خدايي ناكرده نداريمشان. اينها كه مي گويم همه سرچشمه از يك تماس تلفني ست آن هم با م...
18 آبان 1392

روزهاي سخت

پسركم بعد از مدت هاي طولاني مي خواهم برايت بنويسم. مرا ببخش كه اين زمان طولاني شد قطعا اگر برايت بگويم از آن چه كه اين روزها بر ما گذشته از مادر دلگير و ناراحت نخواهي شد. خلاصه مي گويم چرا كه مجالي براي شرح و بسطش نيست و البته دانستننش هم لذت بخش نيست. ماجرا از شب شوم 14 مهر آغاز شد شبي كه شما در خواب ناز بودي و من در حال رتخ و فتخ امور منزل تا بابا برسد از كلاس اسكيت.تا اندكي در كنار هم باشيم. صداي زنگ تلفن و بعد صداي بابا كه تلاش مي كرد آرام باشد. خلاصه بابا تا چند شب بعد هم به انتظار مادر پايان نداد و نيامد. قلب مادر دو تكه شده بود تكه اي در كنار تو و تكه اي ديگر در كنار بابا. روزهاين پر شده بود از دويدن هاي بين خانه و بيمارستان. ...
18 آبان 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آرمان می باشد